کد مطلب:163226 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:145

کلامی از فاطمه ی زهرا
شب ششم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائك

اللهم اجعلنا عندك وجیها بالحسین فی الدنیا و الآخرة

قالت فاطمة علیها سلام الله: ابوا هذه الامة محمد و علی، یقیمان اودهم و ینقذانهم من العذاب الالیم، ان اطاعوهما و یبیحانهم النعیم الدائم ان وافقوهما». [1] .

آدمی امكانات و نعمت هایی دارد و نگهبان ها و پاسدارانی در هنگام ضعف دارد.نعمت حیاة و رشد و صحت از والدین و نعمت علم و بصیرت و فهم از معلم و نعمت امن و عدل از رهبر و حاكم.

محمد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام غایت خلقت و پاسدار و محافظ و معلم و مربی و حاكم و ولی هستند و همین است كه با همراهی و اطاعت آن ها نه در سال و ماه و دنیا كه در تمامی عمر آدمی و در تمامی عوالم، او را از كجی ها و رنج ها نجات می دهند و نعمت های دائم را به آن ها ارزانی می دارند.

و همین است كه هنگام معارضه و درگیری این پدران، محمد و علی، بر والدین و دیگران مقدم هستند.چون حوزه ی كار و توانایی و دارایی آن ها عظیم تر است.


این ها غایت و مقصود هستند و به خاطر آن ها نعمت ها گسترده شده كه اولیاء النعم هستند و با تعلیم و آموزش آن ها كسری و كاستی ها برطرف می شود و تداوم نعمت ها با شكر و متابعت آن ها تحقق می یابد.نعمت وجود و نعمت معرفت و نعمت امن و نعمت رشد و نعمت حفظ و استمرار نعمت ها با آن ها و از آن هاست و همین است كه بر «اب ولدك و علمك و زوجك»، بر تمامی پدران مقدم هستند و نمی توان كه خانه ی رسول خدا را برای پدران دیگر بازگذاشت و بر رسول خدا تظاهر كرد و كمر بست كه؛ «ان تتوبا الی الله فقد صغت قلوبكما، و ان تظاهرا علیه فان الله هو مولیه و جبریل و صالح المؤمنین و الملائكة بعد ذلك ظهیر». [2] .

كسانی كه به خاطر رسول از پدرانشان بگذرند و سخط و غضب پدران را با رضای رسول و ولی بدست بیآورند ضرر نمی كنند، كه این ها آن قدر دارا و توانا هستند كه یك كمی از دارایی و ثواب و بهره هایشان، تمامی پدران را شاد كند ولی پدران دیگر نمی توانند بر فرض رضایت، سخط و غضب محمد و علی را جواب بدهند و جبران كنند.

در این دو روایت فاطمه علیها السلام، هم به سر ابوت محمد و علی و هم سیطره و عظمت آن ها و جبران و كفایت آن ها اشاره دارند.در برابر تمامی پدران و در برابر تمامی واسطه های نعمت و مجاری فیض از والدین و معلمان و حاكمان، این ها هستند كه حق حیات و وجود و حق تعلیم و معرفت و حق صحت و سلامت و امن و عدل و رشد را بر همه دارند و سخط و رضای آن ها اصل است و دیگران میزان


نیستند كه نه در درستی و بهره برداری سالم از نعمت ها و نه در تداوم و استمرار نعمت ها، آن هم در تمامی عوالم هیچ دستی و معرفتی و هیچ دارایی و قدرتی ندارند.


[1] بحارالانوار، ج 23، ص 259، ح 8.

[2] تحريم، آيه 4.